یکشنبه, آبان ۲۰, ۱۳۹۷
جناب آقای دکتر! در آستانه اربعین حسینی هستیم و با توجه به دیدگاه ها و روایات گوناگون، بفرمایید آیا میتوان اثبات کرد که اهل بیت(علیهمالسلام) در نخستین اربعین شهادت امام حسین(علیهالسلام) در کربلا حضور داشتند؟
بله، کاروان اسرای خاندان رسالت به همراه سرهای مطهر شهدای کربلا، ابتدا در روز دوازدهم یا سیزدهم به کوفه و سپس در ابتدای ماه صفر به شام برده شدند و در اربعین همان سال ۶۱ قمری هنگام بازگشت به کربلا با جناب جابر بن عبدالله انصاری نیز روبه رو شدند. بنابراین با توجه به منابع تاریخی و بررسی سیر حرکت کاروان، میتوان در این خصوص نظر قطعی داد که کاروان اهل بیت(علیهمالسلام) در نخستین اربعین شهادت سیدالشهدا(علیهالسلام) در کربلا حضور داشتهاند.
سپاه دشمن چون خود را به ظاهر پیروز میدانست، از مسیر طولانیتری کاروان اسرا را به شام برد تا خبر جنایت خود را بر اساس نقشههای امروزی به شمال عراق، بغداد، تکریت، موصل و تلعفر، نصیبین در ترکیه، رقه و حلب درسوریه و در نهایت به حماه و حمص و سپس به شرق لبنان برساند. این مسیر، امروز تقریباً ۱۹۰۰کیلومتر است؛ بنابراین در هر روز بین۱۲۰ تا ۱۵۰کیلومتر را طی کردهاند.
اما مسیر بازگشت اهل بیت(علیهمالسلام) حداقل دو ویژگی داشت. نخست اینکه بر خلاف مسیر قبلی خالی از سکنه بود تا حرمت آل رسول با مدیریت امام سجاد(علیهالسلام) حفظ شود و دیگر اینکه به نقل از علامه مجلسی(ره)، پس از حضور ده روزه در شام بتوانند سریعتر خود را از مسیر «الانبار» به «کربلا» برسانند تا تنها اربعین اهل بیت(علیهمالسلام) بر پا شود.
با توجه به شهادت حضرت رقیه(سلام الله علیها) در شام و دو خطبه تاریخی امام سجاد(علیهالسلام) و حضرت زینب(سلام الله علیها)، به نفع دستگاه حاکم هم بود که خاندان رسالت هر چه سریعتر شام را ترک کنند؛ بنابراین، این اتفاق در دهم صفر رخ داد و اهل بیتِ امام حسین(علیهالسلام) فقط یک فرصت پنج روزه نیاز داشتند تا خود را به کربلا برسانند، اما با توجه به وضعیت روحی آنها، به نظر میرسد با سرعتی کندتر از حد معمول خود را به کربلا رساندند.
اشاره به تنهاترین اربعین کردید. چرا موضوع اربعین فقط برای امام حسین(علیهالسلام) مطرح است؟
عدد چهل در فرهنگ دینی قابل تأمل است. خلوت چهل روزه حضرت موسی با خداوند، مبعث رسول خاتم در چهل سالگی، سفارش به حفظ چهل حدیث و شهادت چهل مؤمن بر نیک سیرت بودن متوفی و… حاکی از اهمیت این کمیّت ارزشمند است؛ اما همان گونه که اشاره شد بنا به سنّت اهل بیت(علیهمالسلام) فقط در گرامیداشت شهادت سید شهیدان، موضوع اربعین مطرح شده است. به نظر میرسد آن گونه که امام حسین(علیهالسلام) برای خدای خویش در مسیر عبودیت سنگ تمام گذاشت، خداوند نیز بعضی از امور خلقت را در انحصار سیدالشهدا(علیهالسلام) تعریف کرده که از آن جمله قرار دادن سنت زیارت اربعین در سبد فرهنگ شیعه است. در زیارت اربعین میخوانیم: «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَه وَ حَیْرَه الضَّلالَه» یعنی: و جانش را در راه تو بذل کرد، تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی گمراهی برهاند.
این رویداد، دارای ابعاد گوناگونی در هستی است، به گونهای که در میراث حدیث شیعه، به تأثیر آن در آسمان نیز اشاره شده است. «ابن شهر آشوب» در «المناقب» (جلد۴، صفحه ۵۴) از قول امام صادق(علیهالسلام) نقل میکند: «بَکَتِ السَّمَاءُ عَلَی الْحُسَیْنِ أَرْبَعِینَ یَوْماً بِالدَّم» یعنی: آسمان، چهل روز بر امام حسین(علیهالسلام) خون گریست؛ این سبک از روایات با تعابیر زیارت قدسی عاشورا همگون است که فرمود: «مُصِیبَه مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیَّتَهَا فِی الْإِسْلَامِ وَ فِی جَمِیعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض»
در پیاده روی اربعین چه نکاتی دارای اهمیت است؟
تمام شاخصههای یک فرهنگ پویا در بستر زیارت اربعین دیده میشود، بنابراین زیارت اهل بیتِ سیدالشهدا(علیهالسلام) و صحابه بزرگوار ایشان، جناب جابر بن عبدالله انصاری، سنگ بنا و نقطه عطف زیارت تمدن ساز اربعین است. با این حال، حداقل چهار عنصرِ همیشه جاویدان معنویت، محبّت و بغض، پویایی و همبستگی در این زیارت مشهود به نظر میرسد.
اصل زیارت مزار مطهر اهل بیت(علیهمالسلام) در مکتب تشیّع، موضوعیت دارد، شیخ صدوق در من لا یحضره الفقیه (جلد۲، صفحه ۵۷۷ به نقل از حضرت امام رضا(علیهالسلام) میفرماید: «إِنَّ لِکُلِّ إِمَامٍ عَهْداً فِی عُنُقِ أَوْلِیَائِهِ وَ شِیعَتِهِ وَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ زِیَارَه قُبُورِهِم…» یعنی: برای هر امامی، عهد و پیمانی بر گردن دوستان و پیروان اوست و از نشانههای وفای کامل به این پیمان، زیارت قبر امامان است. از دیگر سو زیارت امام حسین(علیهالسلام) از جایگاه ویژهای برخوردار است، به گونهای که میتوان گفت: ماهیت انسان را تغییر میدهد. البته در این خصوص حکایتهای زیادی نقل شده است، اما خصوصیت مورد پرسش یعنی راهپیمایی اربعین، این زیارت را بیش از پیش فرازمند میکند.
در کتاب شریف «کامل الزیارات»، صفحه ۲۵۵ از قول امام صادق(علیهالسلام) آمده است: «مَن أتی قَبرَ الحُسَینِ(علیهالسلام) ماشِیا کَتَبَ اللّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطوَهٍ ألفَ حَسَنَهٍ، ومَحا عَنهُ ألفَ سَیِّئَهٍ، ورَفَعَ لَهُ ألفَ دَرَجَهٍ». یعنی: هر که پیاده به نزد قبر حسین(علیهالسلام) برود، خداوند، برای هر قدمش هزار حَسَنه می نویسد و هزار زشتکاری را از او میزُداید و او را هزار درجه بالا میبَرد.
این دستاورد معنوی زیارت اربعین را میتوان معاملهای دو سر سود نامید. بنابراین، در سلوک دانشوران شیعه، اهتمام به زیارت پیاده اربعین را شاهد هستیم. زندگی در سازمان اجتماعی زیارت اربعین تحول آفرین است، هویت جدید زائر اربعین ورود به شهر اهل ایمان است و این یعنی رشد در سایه توجه حجت خدا، بنابراین زوایای فرهنگ ساز زیارت اربعین بینظیر است.
به محبّت و بغض نیز اشاره کردید. چرا این احساس درونی این قدر اهمیت دارد؟
اساس دین در زبان معصومان(علیهمالسلام) بر این دو اصل استوار است. «هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْض؟ » این محبّت به خاندان عصمت است که زائر را از روزمرگی دنیای ماشینی به مشی در جاده سعادت میکشاند، اما آن چنان که پیشتازان زیارت اربعین به ما آموختهاند، این محبت باید با اعلام برائت از راهزنان مسیر سعادت همراه باشد. شیخ طوسی در «مصباح المتهجد» جلد۲، صفحه ۷۱۹ به نقل از «صفوان جمال» میگوید: وقتی از امام صادق(علیهالسلام) اذن زیارت امام حسین(علیهالسلام) گرفتم، از ایشان درخواست کردم آنچه باید در این مسیر انجام دهم را بفرمایند. حضرت پس از تکبیر و تهلیل و صلوات فرمودند: «وَ الْعَنْ عَلَی مَنْ قَتَلَهُ وَ الْبَرَاءَه مِمَّنْ أَسَّسَ ذَلِکَ عَلَیْه» برائت بجو از کسانی که اساس شهادت امام حسین(علیهالسلام) را بنیان نهادند.
عنصر پویایی و همبستگی چطور میتوانند دستاورد اربعین باشند؟
شاخصه حرکت و پویایی، شیعه را از ایستایی باز میدارد و این مفهوم را بارور میسازد که برای پیشرفت مکتب، باید پیر و جوان، خُرد و کلان، سپید و سیاه و… کنار یکدیگر در حرکت باشند، حرکت به سمت پدر عبودیت حضرت اباعبدالله الحسین(علیهالسلام) برای آرامش در کشتی نجات او.
اصل زیارت در جرگه امور استحبابی است. زیارت اربعین، حج بیت الله نیست که مسلمان بر خود واجب بداند، اما به قدری روان انسان در خنکای عطر اربعین آرام میگیرد که هر شیعه بر خود واجب میداند به توصیه امام عسکری(علیهالسلام) گوش فرا دهد و حداقل یک بار نشان پرافتخار زائر اربعین را بر سینه خود نصب کند.
اگرچه حج امام حسین(علیهالسلام) به پایان نرسید، اما امروز کعبه شش گوشه او در کربلا، شیعیان را از کشورهای جهان به این دیار جذب میکند تا رنگ سرخ خون خدا، جایگزین سپیدی احرام مسلمانان در اجتماع عظیم حج شود و این یعنی صاحب بیت الله برای حضرت ثارالله، حسابی متفاوت گشوده است.
روحیه تعاون در مسیر پیادهروی کربلا نیز یکی از ابعاد زیارت اربعین است. در طول مسیر، انسان شاهد صحنههایی از دلباختگی است که فقط میتوان در مسیر این زیارت نظارهگر بود. اینجا زائر، پادشاه زمینیان است. میزبانها میکوشند تا کفش او را پاکیزه کنند و حتی بوسه بر آن زنند.
محتوای پیمانی نانوشته به شما میگوید که باید زائر را از همه امکانات رفاهی برخوردار کنید. او باید احساس امنیت داشته باشد، نباید گرسنه بماند، نباید جای خواب مناسب نداشته باشد، نباید با بدنی خسته طی مسیر کند و نباید نیاز دارویی او فراهم نشود. پس تمام تلاشها برای یک مدنیت چند روزه به کار گرفته میشود تا شیعه تمرین همبستگی روزگار ظهور منتقم عاشورا را تجربه کند، بنابراین، کارکرد اجتماعی زیارت اربعین میتواند ارتباط مستقیمی با عصر ظهور داشته باشد.
اگر زائر بتواند پیوند عمیق قلبی خود را با «امیر زوار» برقرار کند، به یقین در مییابد مهمترین درخواست از پروردگار، فرج صاحب اوست. بنابراین همان طور که زیارت اربعین ابعادی بینالمللی دارد باید درخواست زائران، در عرصهای جهانی مطرح شود. به راستی چه دعایی مهمتر از زندگی در عصر طلایی ظهور و برپایی حکومت عدالت گستر موعود میتواند خستگی یکایک زائران را در پی قرون مختلف برطرف سازد؟
اگر بخواهید با نگاهی آسیبشناسانه به زیارت اربعین بنگرید، چه توصیهای به زائران حسینی دارید؟
زائرِ زیارت اربعین، باید پرورش یافته به آداب زیارت باشد. رفتن به زیارت اربعین بسیار پسندیده و آن چنان که اشاره شد از صفات مؤمن است، اما کیفیت زیارت و چگونه رفتن ملاک است. باید حرکت ما در پیمودن این مسیر، معنادار باشد.
در کتاب گرانسنگ «کامل الزیارات» که جناب ابن قولویه، همه راویان آن را تأیید کرده است، روایت بسیار مهم و قابل تأملی آمده است. مفضّل بن عمر میگوید: امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: «زیارت بروید، بهتر است از اینکه به زیارت نروید و زیارت نروید بهتر است از اینکه به زیارت بروید! مفضل می گوید: محضر مبارک حضرت عرض کردم: کمر مرا با این کلام شکستید! حضرت فرمود: به خدا قسم! یکی از شما وقتی به زیارت قبر پدرش میرود غمگین و اندوهناک میرود، ولی به زیارت قبر مطهّر آن حضرت میروید، در حالی که با خود سُفرهها و متاعهایی میبرید. نه، این طور نباید به زیارت آن امام بروید، بلکه با حالی حزین و افتاده زیارتش کنید. »
در این روایت و سخنان بسیاری از این دست، توجه حضرات آل الله به آداب زیارت است، نه تنها زیارت امام حسین(علیهالسلام) که مستحب مؤکد است، بلکه ما نباید هیچ یک از اعمال واجب را به دلخواه خویش انجام دهیم. زائر باید بداند «زیارت» به سبب دستوری است که از جانب حجتهای الهی به ما ارائه شده است. پس باید در چارچوبی که دین برایمان تعریف کرده است در این مسیر گام بگذاریم. زمانی من پاسخ «لبیک یا حسین» را خواهم شنید که واجبات شرعی و حقوقی که در وطن بر گردن من است را انجام داده باشم. زمانی میتوانم نام «زائر» را بر خود بگذارم که شئون مسلمانی از احترام به بزرگان دین و حفظ حریم محرم و نامحرم را در طول این سفر رعایت کنم و به تعبیر امام صادق(علیهالسلام) همچون انسانی «پدر از دست داده» به زیارت بروم و حالت حزن و اندوه داشته باشم، در غیر این صورت با تعبیر کمرشکن امام روبه رو میشوم که «زیارت نروید بهتر است، از اینکه به زیارت بروید». رفتن به زیارت اربعین سید الشهدا(علیهالسلام) توفیق خداوندی است، اما به زیارتی نرویم که صاحب سرزمین کربلا به ما بگوید: چرا آمده اید؟
وقتی زائر «حلالیت واقعی» از ذویالحقوق خود نطلبیده است و دل بسیاری را آزرده، چگونه انتظار تأثیر از برکات بیبدیل زیارت امام حسین(علیهالسلام) را دارد؟ آیا بدهیهای عاطفی، رفتاری، اخلاقی و مالی را پرداخت کردهایم و قصد زیارت داریم؟ فرهنگ تشیع، مکتب شور و شعور است و زیارت اربعین باید تبلور هر دو بال این نگرش باشد.
به یقین، امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) به سخن پدر بزرگوار خویش گوش فرا میدهد و خود، زائر حضرت اباعبدالله(علیهالسلام) در اربعین است، پس «زائر حقیقی» باید به تأسی از امام زمانه خویش آداب پیش، هنگام و پس از زیارت را بشناسد و رعایت کند.
منبع: روزنامه قدس
چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۶ – ۰۹:۵۶
کد خبر۵۷۲۸۴۳