(سرمقاله سومین شمارگان مجله ی منهاج)
سه شنبه, شهریور ۳۰, ۱۳۸۹ – ۰۴:۵۰
بسم ربِّ الکعبه
«ان اللهَ سُبحانُه أنزَلَ کتاباً هادیاً بَینَ فیه الخیرِ و الشرِ، فخذوا نَهجَ الخَیرِ و أصرَفوا عَن سَمتِ الشرِ تَقَصِدوا» (سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ی ۱۶۲)
قرآن و امام علی (علیه السلام)! آن چه که پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) در کنار یک دیگر ترسیم نمود: «علیٌ مع القرآنِ وَ القرآنُ مع عَلیٍ لا یَفترقانِ حتّی یَردا عَلی الحوضِ» (شیخ طوسی، امالی، ۴۶)
قرآن و امام علی (علیه السلام)! دو حقیقت که هر یک دیگری را رهنمون می سازد:« الإمامُ یَهدی إلی القرآنِ وَ القرآنُ یَهدی إلی الإمامِ» (شیخ صدوق، معانی الأخبار، ۱۳۲)
قرآن و امام علی (علیه السلام)! جایگاهی خالی در میان پژوهش های قرآن پژوهان!
علی بن ابی طالب(علیه السلام)،کسی که سیوطی وقتی به مقایسه ی آن چه از خلفا در تفسیر برجای مانده، می پردازد، تنها در مورد او می گوید:«امّا علیّ فروی عنه الکثیر» (همو، الإتقان ۲/۱۸۷)
کسی که قرطبی، ابن کثیر، طبری، آلوسی، بغدادی و … با استفاده های فراوان از سخنان او در تفسیرهایشان، علم او را به رخ دانشوران کشیده اند.
کسی که در نزد شیعیان از مقام عصمت و امامت برخوردار است و فعل و کلام او حجّت است و حق …
با این وجود، کجاست تحلیلی روشن از قرآنی که علی (علیه السلام) می شناسد؟ کجاست تک نگاره هایی در جهت ارزش وجایگاه قرآن در آفاق نگاه او؟ دوست و دشمن از مقام علمی او به بزرگی یاد می کنند اما آیا تا به حال شرحی در خور جملات باب علم نبی(صلی الله علیه و آله) پیرامون قرآن، صورت گرفته است؟
امیرالمؤمنین (علیه السلام)، از سویی قرآن را کتابی جامع معرفی می کند که در برگیرنده ی همه چیز است: «فإنَّ فی القرآنِ بیانُ کلِّ شیءٍ فیه علمُ الأوَّلین و الآخرین» (تفسیر فرات کوفی،۶۸) و از دیگر سو، برای هر آیه چهار معنا را لحاظ می دارد:«ما مِن آیهٍ إلاولها اربعهُ مَعانٍ. ظاهرٌ و باطنٌ و حدّ و مطلعٌ. فالظاهر التلاوه و الباطن الفهم و الحد هو الاحکام إلا حلال و الحرام و المطلع هو المراد الله من العبدِ بها» (تفسیر صافی، ۱/۳۱)
آگاهی از علوم قرآنی را از شرایط قضاوت می داند و غیر این را موجب هلاکت بر می شمرد:
«إن علیاً مَر علی قاضٍ، فقال: هَل تعرفُ الناسخ من المنسوخِ. فقال: لا! فقال: هلکتَ و اهلکت» (سیوطی، الدرُ المنثور، ۱/۲۵۹)
چه کسی را از صحابه جز او در میان امّت رسول خدا (صلی الله علیه و آله)می شناسید که پا به پای ایشان در همه ی رویدادها حضور داشته باشد واگر در مأموریتی از جانب رهبر جامعه باشد، در بازگشت برخوردار از علم الاهی توسط نبی(صلی الله علیه وآله) شود؟
در تفسیر قرآن، یک بار من و شما در برابر انسانی عادی قرار می گیریم و یک بار کسی از قرآن دم می زند که به مقام یقین رسیده است: «لو کَشفَ الغطاء ما أزددت یقیناً» (آمدی، غررالحکم، ۱۱۹)
اندکی تأمل کنیم، در شرح حال مفسرانی که هر یک ریزه خورِ خان علم امیرالمؤمنین (علیه السلام) هستند، چه بسیار نگاشته هایی که به رشته ی تحریر در آمده است، اما آیا توانسته ایم جایگاه قرآنی علی بن ابی طالب (علیه السلام) را به جامعه ی علمی، نیک معرفی کنیم؟
از این رو، منهاجی دیگر را با این رویکرد گشودیم، تا به اندازه ی توان اندک مان راهی در این وادی بگشائیم.
تا چه قبول افتد و چه در نظر آید…