محبوب ترین مقالات

بی عدالتی در استعمال  واژه‌ی علم (سرمقاله ی نهمین شماره از مجله ی دانش نامه ی علوم قرآن و حدیث)  

اگر در سطح عموم جامعه به دنبال این باشیم که«اهل علم» را شناسایی کنیم، متوجه خواهیم شد استاندارد افراد برای این تشخیص متفاوت است؛ مدرک‌گرایی و یا حتی شاید برخی مهارتها مانند: نیک سخنور بودن، در گزینش اغلب افراد تأثیر بسزایی دارد! اما وقتی در محضر «شهر علم»، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) زانوی ادب می‌زنیم، ساختار ذهنی ما متفاوت می‌شود: «عَلَامَهُ الْعِلْمِ‏ فَأَرْبَعَهٌ: الْعِلْمُ بِاللَّهِ وَ الْعِلْمُ بِمُحِبِّیهِ وَ الْعِلْمُ بِفَرَائِضِهِ وَ الْحِفْظُ لَهَا حَتَّى تُؤَدَّى‏..» (حراّنی، تحف العقول، ص۱۹). تعبیر«الْعِلْمُ بِاللَّهِ» در این سخن بی نظیر، مانند سایر احادیث خاندان وحی از جنبه‌های گوناگون قابل تأمل است!  با این نگرش، سواد مکتب، مدرسه و رسانه تنها اگر در مسیر «بندگی خداوند» به کار گرفته شد نصیبی از «حقیقت علم» در خورجینِ صاحب خود به ارمغان می‌آورد و در غیر این ‌‌صورت، سنگینی آن برای حمل کننده‌ی آن وبال است «قال رسولُ اللّه ِ(صلی الله علیه و آله): کُلُّ عِلمٍ وَبالٌ عَلى صاحِبِهِ یَومَ القِیامَهِ إلاّ مَن عَمِلَ بِهِ» (شهید ثانی، منیه المرید، ص۱۳۵) یعنی: هر علمى در روز قیامت براى صاحب خود وبال است، مگر کسى که به علمش عمل کند. به این حقیقت در ادامه‌ی حدیث اشاره شده است. نکته‌ی دیگر در تعبیر«الْعِلْمُ بِاللَّهِ» این است که شناخت ما انسانها وقتی در مسیر اصلی خود محقق می‌شود که اصول آن را به کمال رعایت کنیم؛ به عنوان مثال یکی از اصولِ توحیدِحقیقی این است که باید همواره در مطالعات خود به خاطر داشته باشیم که بشر به دلیل علم نامحدود خود، توان شناخت بسیاری از اشیاء و پدیده‌ها را ندارد، چه برسد به خدایی که خالق اوست«اللَّهُ‏ خالِقُ‏ کُلِ‏ شَیْ‏ءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّار» (الزمر،۱۶) و بر همه‌ی هستی احاطه دارد«أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِ‏ شَیْ‏ءٍ عِلْماً» (الطلاق،۱۲) پس بر مبنای قاعده‌ی«خروج عن الحدّین» باید سخن بگوییم:«سُئِلَ أَبُو جَعْفَرٍ الثَّانِی(علیه السلام) یَجُوزُ أَنْ یُقَالَ لِلَّهِ إِنَّهُ شَیْ‏ءٌ قَالَ نَعَمْ یُخْرِجُهُ مِنَ الْحَدَّیْنِ حَدِّ التَّعْطِیلِ‏ وَ حَدِّ التَّشْبِیه» (شیخ کلینی،الکافی،ج۱، ص۸۲). دومین نشانه‌ی علم، شناخت دوستداران خداست. معلمان و رهبران دینی که اساس‌اش محبت است«هَلِ‏ الدِّینُ‏ إِلَّا الْحُبُ‏ وَ الْبُغْض» (محدث نوری،ج۱۲، ص۲۲۷‏) بر مبنای«حب خداوند» زندگی می‌کنند«وَ یُطْعِمُونَ‏ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً » (الأنسان،۸) به همین روی توسط خداوند انتخاب می‌شوند:«اللَّهُ‏ أَعْلَمُ‏ حَیْثُ‏ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ» (الأنعام،۱۲۴). این شناخت باید رشد کند و هرکسی در زندگی شخصی خویش بررسی کند که در چه مرحله‌ای است؟ والاترین مرحله بر مبنای ترسیم آیات قرآن گوش فرادادن به فرمانهای حجت‌های الاهی است «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‏ یُحْبِبْکُمُ‏ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ» (آل ‌عمران،۳۱). بنابراین نشانه‌ی سوم و چهارم علم، شناخت واجبات خداوند از طریق همین برگزیدگان الاهی و مراقبت از ادای آنان به درستی است؛ چون کسی که خداشناس است، راست اندیش و درست‌کردار است؛ یافته است که آنات زندگی‌اش باید در مدار توحید حرکت کند، پس دست از پا خطا نمی‌کند، بنابراین ارتباط مهمی میان علم و ترک حتی کوچکترین گناه وجود دارد چون جنس علم، نور است.«قال الصادق(علیه السلام): الْعِلْمُ‏ نُورٌ یَقْذِفُهُ اللَّهُ فِی قَلْبِ مَنْ یَشَاءُ» (مصباح الشریعه،ص ۱۶). در نتیجه، همه‌ی خوشبختی و نگون‌بختی آدمی وابسته«معرفهالله» و میزان به کارگیری آن در زندگی است«وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ‏ اللَّهُ‏ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیم‏» (بقره،۲۸۲). این چهار پایه اگر در کسی متبلور شد، می‌توان به او گفت: «اهل علم» … اینک خود قضاوت کنید آیا تعبیر«عالم و علما» در جامعه‌ی ما به نیکی استخدام می‌شود؟ شاید حداقل از پایگاه ها و نشست‌های علمی این انتظار می‌رود از این واژگان سترگ بر جای مناسب خودش استفاده کنند تا به «بی عدالتی در استعمال  واژه» متهم نگردند. امید آن‌که به عنایت صاحب علم در این روزگار، همه‌ی ما به نشان علم، زیور شویم:«السَّلَامُ عَلَى مَحَالِّ مَعْرِفَهِ اللَّه‏» (ابن‌قولویه، کامل الزیارات، ص۳۰۲).