شنبه, مهر ۷, ۱۳۹۷ – ۰۰:۰۱
یکی از منابع مهم اسلامی که با معرفی فرهنگ اسلامی، میتواند نقش بسزایی در سبک زندگی اسلامی داشته باشد، دعاهای صحیفه سجادیه است. در گفتوگویی که با آقای دکتر احسان پوراسماعیل، صحیفه پژوه و استاد دانشگاه قرآن و حدیث داشتیم این موارد را مورد تحلیل و بررسی قرار دادیم.
– برای شروع گفت وگو یک تعریف کلی از سبکِ زندگی و ویژگیهای زندگی سالم از نگاه بزرگان دین ارائه بفرمایید.
موضوع سبکِ زندگی و مباحث پیرامون آن، تقریباً از آغاز قرن بیستم میلادی به ادبیّات جامعهشناسان و روانشناسان اجتماعی و حوزۀ مطالعات فرهنگی وارد شد. سبکِ زندگی روشی است که فرد در طول زندگی انتخاب کرده و زیربنای آن در خانواده پیریزی میشود که متأثر از فرهنگ، نژاد، مذهب، وضعیت اقتصادی و اجتماعی، اعتقادات و باورها ست.
سبکِ زندگی مانند بسیاری از موضوعات مرتبط با زیست انسان، ریشه در دین دارد. قرآن، به عنوان کاملترین کتاب راهنمای بشر، نقشۀ راه زندگی را در همۀ ابعاد زندگی به انسان آموخته است و اهل بیت(ع) ضمن تبیین مفاهیم آن، سبکِ زندگی قرآنی را در رفتار خود متبلور ساختهاند.
بنابراین سبکِ زندگی، مجموعهای از الگوهای نظاممند در حوزۀ رفتار است که خاستگاه آن را باورها، ارزشها و هنجارهای شکل گرفته در یک فرهنگ یا خردهفرهنگ تشکیل میدهد و از عامل دین اثر پذیرفته است.
دین اسلام، الگوهایی را ارائه کرده است که بر اساس آن میتوان سبکِ زندگی اسلامی را پایهریزی کرد. از ابتدای حیات تا به هنگامۀ جاری بودن زندگی، مسألۀ سبکِ زندگی، همواره از مسائل مهم و به روز بوده و خواهد بود و از همان آغاز به دلیل وجود حجّت خدا در کنار انسان، تربیت دینی با بشر همراه بوده است، بنابراین سبکِ زندگی ریشه در آموزههای دینی دارد، اگرچه بشر در برخی امور سعی کرده آن را از مسیر اصیل خود خارج کند. ما معتقدیم فقط این انسان دیندار است که زندگی میکند. امام امیرالمؤمنین(ع) میفرماید:«زندگی جز به دینداری نیست». از این رو بسیاری از افراد پیرامون ما زندهاند ولی زندگی نمیکنند.
-برای مطالعه سبکِ زندگی اسلامی و الگوگیری از آموزههای اهل بیت(ع) چه راههایی را پیشنهاد میکنید؟
ابتدا باید الگو را در جامعه درست تعریف کنیم. امروز در جامعۀ ما رسانهها از ورزشکاران و هنرمندان الگو برداری میکنند، اما آیا هر ورزشکار و هنرمندی الگوست؟ آیا این افراد در تمام مراحل زندگی درونیشان هنرمند و قهرمان به شمار میآیند؟ مگر اصل اوّل یک الگو تکامل نیست؟ چرا بیشتر رسانههای ما آیۀ «ولکم فی رسول ا… اسوه حسنه» را از خاطر بردهاند و کمتر به ارایه سبکِ زندگی پیامبران و امامان می پردازند؟
نهاد خانواده، بیشترین تأثیر را در پیوند فرزندِ خود با الگوهای حقیقی دارند؛ تربیتِ فرزند خانوادهای که به مطالعۀ کتابِ مفید، بیشتر از اندازۀ صفحۀ تلویزیونِ خود اهمیت میدهد، متفاوت است.
از پدر و مادری فرهیخته، فرزندی با فرهنگ متولّد میشود. گندم از گندم بروید، جو ز جو؛ قرآن مجید با همۀ عظمتاش پرهیزکاران را هدایت میکند، نه همۀ افراد جامعه را،«هدی للمتقین» این یعنی فرهنگ غنی اسلامی در جان فردی مینشیند که دارای «تقوای ابتدایی» باشد، در غیر این صورت«و لایزید الظالمین الا خسارا».
ریشۀ تقوای ابتدایی در خانواده نهادینه میشود و سایر متولیان فرهنگ جامعه باید با برنامهای مشخص آن را بارور سازند. کسی که تقوای ابتدایی دارد، اهل لجاجت و تعصّب نیست، بلکه حقپذیر است. ایجاد روحیّۀ حقپذیری در خانوادهای سالم به وجود میآید، خانوادهای که کودک در رفتار والدین خود، تناقضات دین و هوای نفس را شاهد نباشد و در نزاع این دو حاکمیت دین راملاحظه کند.
ضلع دوّم مثلث طلایی سبکِ زندگی اسلامی به عهدۀ مدرسه و در ادامه، فضای آموزش عالی است که رفتار معلّم و استاد بیشترین تأثیر را در نسل جدید خواهد گذاشت.
و ضلع سوّم به عهدۀ نهادهای فرهنگی جامعه است که این بخش از اهمیّت ویژهای برخوردار است، زیرا زیرساختهای معرفتی و دانشافزایی خانه و مدرسه را باید فراهم کند. اگر این بخش وظیفۀ خود را درست انجام ندهد، شاهد نواقصی در سیر تربیتی فرزند هستیم.
در حال حاضر کدام یک از نهادهای فرهنگی کشور به جوان ما، کسبِ حلال را میآموزد؟ کدام نهاد کشور آموزههای لازم را برای همسرداری به جوانان انتقال میدهد؟ باور من این است امروز باید به دنبال بازنگری مسائل مهم زندگی، تقسیم کار مشخصی بین نهادهای فرهنگی جامعه شکل گیرد و هریک درسامانبخشی مشخص از زندگی بکوشد.
در نقشۀ راه جدید باید وظیفه نهادهای فرهنگی کشور به تفکیک مشخص و مهندسی شود. امروز تا میگوییم «سبکِ زندگی» هر نهادی به سلیقۀ خود پرچم سبکِ زندگی را افراشته میکند! نهادی با مسابقه، نهادی با برپایی همایش، نهادی با نگارش تحقیقات و پروژههای پژوهشی و… اما اینکه سهم دقیق هر یک در حرکت کاروان فرهنگ به سمت جلو چیست، نامشخص است. همانطور که به جوان جامعه سبکِ زندگی اسلامی را در ابعاد مختلف نیاموختهایم، نسل میانسالِ ما هم نمیداند با این جوان چگونه برخورد کند، نمیداند که چگونه میتوان به تعبیر امیرالمؤمنین(ع) «فرزند زمان خود باشیم»، اینجاست که شکاف بین نسلها پدیدار میشود که نتیجۀ این گسست خسارتهای جبران ناپذیری را به جامعه تحمیل میکند.
-با توجه به تفاوت ویژگیهای عصر امام سجّاد(ع) با زمانۀ ما، به نظر شما آیا میتوان سبکِزندگی ایشان را در حال حاضر هم پیاده کرد؟
آنچه از سرچشمۀ الهی برخوردار باشد، رنگ کهنگی به خود نمیگیرد و همواره قابل بهرهبرداری است. مفاهیم مثبت از ابتدای حیات بشر، محبوب همگان بوده و مفاهیم نادرست همواره از جایگاه ناشایستی برخوردار بوده است. عنصر زمان و مکان بر خلقت انسان که بر اساس فطرت توحیدی است اثرگذار نیست. صداقت، کرامت و انسانیّت از قرنها پیش به عنوان یک ارزش مطرح بوده است و هم اکنون اینگونه هست و در آینده نیز خواهد بود، ظلم همیشه ناشایست بوده و خواهد بود، پس الگوی درست و کامل سبکِ زندگی در پی قرون مختلف تغییر نمییابد. به این ترتیب سبکِ زندگی مطلوب و مورد رضای خدا را در هر زمان و مکانی، تنها میتوان از دریچه حجت خدا در روی زمین یافت. به عنوان مثال، یکی از آموزههای امام سجّاد(ع) سبکِ زندگی ایشان در برابر جریان تکرارناشدنی کربلاست، ایشان با یادآوری از این رخداد در طول زندگی خود به شیعه آموختند که خط سرخ حسینی باید همواره در جامعه با اقامۀ عزا حفظ شود؛ به عبارت دیگر مصونیت شیعه از انحراف را با همین اشک و اندوه حسینی ترسیم کردند.
-جایگاه روابط و وظایف خانوادگی از نگاه امام سجّاد(ع) چطور و چگونه است؟
خانواده مهمترین رکن اساسی جامعه است که بعد از تشکیل نیازمند انتخاب سبکی برای زندگی خود است. انسان یک بار بیشتر فرصت زندگی در این دنیا را ندارد، پس باید راهی را برگزیند که سعادت دنیا و آخرت او را رقم بزند.
در کتاب صحیفه سجّادیّه که از امام چهارم شیعیان برجای مانده است، روابط و وظایف خانوادگی را میتوان به وظایف زن و شوهر، وظایف والدین نسبت به فرزندان و وظایف فرزندان در قبال والدین تقسیم کنیم.
در روابط و وظایف زناشویی، مؤلفههای ۱٫خیرخواهی (دعای ۲۵۱،بخش۳۳) ۲٫همکاری با یکدیگر(دعای۲۳، بخش ۱۳) ۳٫سازگاری و گذشت(دعای۲۶، بخش۳) مورد توجّه امام سجّاد(ع) بوده است.
در وظایف والدین نسبت به فرزندان امام سجّاد(ع) در حدیث مفصلی به عنوان بیان حق فرزند پرداخته است. حضرت میفرمایند: «حق فرزندت به تو این است که بدانی او، در خیر و شر دنیا، از تو و وابسته به توست، و تو در ولایتی که بر وی داری مسؤول تربیت او هستی، مسؤول هدایتاش به خداوندی و مسؤولی که او را در طاعت باری تعالی کمک نمایی. باید عملت دربارۀ فرزندت بهگونهای باشد که بدانی در نیکی نسبت به او مأجوری و در بدی نسبت به وی معاقب».
امام(ع) در دعای ۲۵ در اولین بخش برای فرزندانش دعا میکند: «اللَّهُمَّ وَ مُنَ عَلَیَ بِبَقَاءِ وُلْدِی وَ بِإِصْلَاحِهِمْ لِی و بِإِمْتَاعِی بِهِمْ». یعنی: بار الها بر من منت گذار به این نعمت که فرزندان مرا باقی بداری و آنها را برای من صالح گردانی و مرا به وجود آنها بهرهمند و کامروا سازی».
در بخش دیگر دعا، درخواستهای خود را جهت طول عمر و اصلاح و سعادتمندی در دنیا و آخرت فرزندان بیان میفرماید. سپس با اشاره به اهمیّت تربیت فرزندان به ما میآموزد از خداوند درخواست کنیم که ما را در تربیت آنان یاری کند. آنگاه با اشاره به نقشهها و توطئههای شیطان، به ما میآموزد که برای حفظ شدن از وسوسههای شیطان دعا کنیم و از خداوند بخواهیم که شیطان را بر ما غالب نکند و در پایان آنچه را برای خود و فرزندان خویش درخواست فرموده، برای همه مردان و زنان مؤمن از پیشگاه خداوند طلب مینماید.
به این ترتیب امام سجّاد(ع) در دعای ۲۵ وظایف و روابط والدین نسبت به فرزندان را در ۴ شاخصه تعیین میکند: ۱٫آموزش اخلاق و عقیدۀ درست، ۲٫پرورش فرزندان پاک و دیندار، ۳٫معرفی الگوهای صحیح، ۴٫تأمین فرزندان.
صحیفه سجّادیّه، کتابی با محوریت دعا ست امّا تنها کتاب نیایش نیست، بلکه مبانی بسیار مهم علمی، روانشناسی، اقتصادی، معرفتی، اجتماعی، تربیتی و اخلاقی را امام سجّاد(ع) در قالب دعا بیان فرمودهاند. آن حضرت با زبان دعا به فرهنگسازی در حوزههای مختلف اجتماعی پرداخته و فرهنگ دعای شیعی را نهادینه کرد و میراث گرانبهایی را در باب رابطه انسان با خدا، رابطه انسان با دیگران و رابطه انسان با خودش برای بشریت به ودیعه نهاده است.
این صحیفه سرشار از معارف ناب و ژرف اسلامی است و تأمل در مضامین آن میتواند الگوی مناسبی برای سبکِ زندگی اسلامی و تأمین سعادت دنیا و آخرت باشد. امام در وظایف فرزندان نسبت به والدین، در دعای ۲۴ بخش ۳ در قدر مقام والدین میفرماید: «خدایا، وظیفهام را نسبت به پدر و مادرم به من الهام کن و همه دانش خدمتگزاری به آن دو را به من بیاموز». در دعای ۲۴، سیّدالسّاجدین(ع) ما را به حقوق پدر و مادر گوشزد میکند و از خداوند در خصوص رعایت حقوق والدین طلب کمک میکند: «خدایا صدای مرا در برابر ایشان آهسته، سخن مرا خوشایند، خوی مرا نرم و دل مرا بر آنان مهربان کن، و مرا با ایشان سازگار و بر آنان رحیم گردان».
مؤلفههای وظایف فرزندان نسبت به والدین در دعاهای ۲۴ و ۲۵ صحیفه سجّادیّه را در ۶ مورد میتوان خلاصه کرد: ۱٫نیکی به والدین، ۲٫دوری از عاق والدین، ۳٫اطاعت از والدین، ۴٫محبت به والدین، ۵٫نرمخویی با والدین، ۶٫انتقام نگرفتن از والدین.
-توصیههای امام سجّاد(ع) در رابطه با ویژگیهای دوست خوب و نحوه ارتباط با جامعه و همسایگان شامل چه مواردی میشود؟
با نگاه به قرآن و روایات میتوان فهمید که اسلام، دین زندگی اجتماعی است. قوانین و قواعد زندگی همگی، دال بر رویکرد اجتماعی این مکتب است.
اجتماعی شدن جریانی است که در آن هنجارها، مهارتها، انگیزهها، طرزتلقیها و رفتارهای هر فرد شکل میگیرد تا ایفای نقش کنونی و آتی او در جامعه، به شکلی مناسب و مطلوب شناخته شود.
ما در یک جامعه با دیگران در ارتباط هستیم، همین تعامل نوعی احساس مسؤولیت در قبال آنان را برای ما رقم خواهد زد که امام زینالعابدین(ع) در قالب دعا این وظایف فردی و اجتماعی را به ما آموزش میدهد. شاخصههای روابط و وظایف در ارتباط با دوستان و همسایگان در دعاهای ۱۷،۲۶، ۳۲ و ۴۴ صحیفۀ سجّادیّه عبارتند از: ۱٫دعا کردن آنان، ۲٫رفع نیازها و نگاه سخاوتمندانه به آنها، ۳٫هدایت آنان به راه درست، ۴٫مشورت و خیرخواهی صالحانه، ۵٫رازپوشی و پوشاندن عیوب ایشان، ۶٫کمک در انجام کارهای نیک، ۷٫نرمخویی و یاری ضعیفان از میان ایشان، ۸٫عیادت بیماران آنان، ۹٫استقبال آنان در بازگشت از سفر، ۱۰٫حسد نداشتن به آنان، ۱۱٫فروتنی نسبت به آنها ، ۱۲٫مساوات در برخورد با آنها، ۱۳٫ دلجویی در سختیها و مشکلات، ۱۴٫گمان نیکو بردن، ۱۵٫جویا شدن از حال آنان.
-یکی از مواردی که امروزه ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده، کسب آرامش و میزان رضایتمندی از زندگی است، سلوک امام سجّاد(ع) برای رسیدن به این آرامش چیست؟
باور عوام بر این است که رضایتمندی وابسته به ابزار است، مثلاً ثروت، شهرت، تحصیلات و …گزارههای این باور سطحی هستند، در حالیکه رضایتمندی آرامش درونی با وجود طوفان حوادث زندگی است، ممکن است من انسان ثروتمندی باشم اما برای حفظ ثروت خود همواره در تبوتاب باشم و در نهایت از همان ثروت برای درمانِ بیماریهای ناشی از همان تبوتاب استفاده کنم، ممکن است من، انسان مشهوری باشم امّا همین شهرت آرامش را از من برباید، ممکن است من انسان تحصیلکردهای باشم، اما مهارت زیستن صحیح را نیاموخته باشم؛ چون تحصیلاتم عاری از معرفت است؛ همۀ این مثالها آرامش را از من دور میکند و میزان رضایتمندی از زندگی را کاهش میدهد. نقطۀ آغاز کسب رضایتمندی در زندگی از تعامل شایسته با خالق یکتا شروع می شود، که امام سجّاد(ع) طلایهدار این ارتباط ربّانی است. اگر انسان به فقر ذاتی خود در پیشگاه الهی پی ببرد و کبر و ریا را از خود دور کند، کبریایی میشود و راه رسیدن به این مهم خواستن مدام از خالق متعال است.
روزنامه ی قدس، جزئیات خبر:صفحه اصلی >زمان مخابره : ۱۳۹۳/۳/۱۳ – ۰۰:۲۸؛ کد خبر : ۲۱۴۱۲۸