جمعه, اسفند ۲۵, ۱۳۹۶ – ۰۰:۱۰
• به عنوان سئوال نخست دعای مشهوری که در موقع تحویل سال خوانده می شود به لحاظ اعتبار سندی چگونه است ؟
این دعا به شکل مستند و مأثور در کتاب های روایی و ادعیّه نیامده است، مرحوم علامه مجلسی در «زاد المعاد» می گوید: در کتابهای غیر مشهوره این دعا را برای تحویل سال ذکر نموده اند و ظاهر آن است که در همان کتاب ها هم به معصوم (علیه السلام) نسبت داده نشده است.
ما به دو گونه می توانیم در پیشگاه خداوند دعا کنیم؛ بهترین و ارزشمندترین روش، بهره جستن از کلام معصومان (علیهم السلام) است که ضمن دارا بودن مضامین سترگ، ادب توسّل و چگونه خواستن را به ما آموخته اند تا از سویی خدایی خداوند غنی و از دیگر سو فقیر بودن عبد، در واژه واژه ی آن چونان آفتاب عالمتاب روشن است.بنابراین چطور خواستن و چگونه خواستن در بحث نیایش موضوعیّت و طریقیّت دارد که این مهم با مراجعه به دعاهای وارده از معصومان(علیهم السلام) دست یافتنی است.
امّا گونه ی دوّم دعا، زمانی است که انسان آن چه در دل دارد مطابق با شرایط زمان و مکان از پیشگاه ربوبی درخواست می کند، در این صورت اگر مضامین دعا مخالف با فرهنگ قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) نباشد، خواندن آن اشکالی ندارد. دعای تحویل سال نو، در جرگه ی این گونه دعاهاست و می توان به تأسی از نیاکان دانشوران شیعه آن را خواند.کسی که این دعا را تنظیم کرده تلاش داشته است تا بر اساس مضامین قرآن و حدیث آن را گرد آوری کند بنابراین به نظر می رسد خواندن این نیایش در هنگامه ی تحویل سال مناسب است.
• در اوّل این دعا اشاره به دگرگونی قلب شده است، در مورد اهمیّت انقلاب قلب توضیح بفرمایید.
قلب، حقیقتی است که همه ی مکاتب الاهی و بشری به دنبال آرامش آن است تا جایی که بشر برای آرامش آن دست به تحمیقی آشکار می زند و داروی آرام بخش تجویز می کند، غافل از این که با خوردن دارو هرگز به ریشه یابی درد نمی رسد، به عبارت دیگر اینجا انسانیّت انسان فراموش می شود و این فشار درد است که باید از بین برود؛ پس در ابتدا باید بدانیم در انگاره ی اسلامی کار قلب چیست؟
قلب آن حقیقتی است که در درون انسان او را می پاید، قضاوت می کند و قابل انتقال و نشان دادن به غیر نیست.
قلب ارتباطی به تظاهرات انسان ندارد، تظاهرات انسان می تواند از سر دروغ و یا صدق باشد؛ به عبارت دیگر من آنی نیستم که نشان می دهم، این قلب من است که بهترین قاضی برای معرّفی من است، منتها قلبی توان این معرّفی را دارد که زنده باشد، به همین دلیل در ادعیه ی فراوانی به «احیای قلب» اشاره شده است.
تأکید ادعیه ی ما به گوش فرادادن به ندای درونی قلب برای این است که من را به خوبی می شناسد و به من راست می گوید که من که هستم. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «قلب امام جسد است.» (نوری، مستدرک الوسائل،۱۱/۱۴۴) به این ترتیب محور مهمترین کارهای ما، قلب ماست، قرآن مجید نیز تعقّل، تدبّر و تفکّر را کار قلب معرفی می کند:
۱- تعقّل کار قلب است: «أَ فَلَمْ یَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ یَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتی فِی الصُّدُور» (الحج،۴۶) یعنی: آیا در زمین گردش نکرده اند، تا دلهایى داشته باشند که با آن بیاندیشند یا گوشهایى که با آن بشنوند؟ در حقیقت، چشمها کور نیست ولی دلهایى که در سینه هاست کور است.
۲- تفقّه کار قلب است:«وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسمَعُونَ بِها أُوْلئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُون» (الأعراف، ۱۷۹) یعنی: و در حقیقت، بسیارى از جنّیان و آدمیان را براى دوزخ آفریدهایم؛ -چرا که- دلهایى دارند که با آن -حقایق را- دریافت نمی کنند، و چشمانى دارند که با آنها نمی بینند، و گوشهایى دارند که با آنها نمی شنوند. آنان همانند چهارپایان بلکه گمراهترند؛ آنها همان غافل ماندگانند.
۳- تدبّر کار قلب است:«أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها» (محمد صلی الله علیه و آله، ۲۴) یعنی: آیا به آیات قرآن نمی اندیشند؟ یا –مگر- بر دلهایشان قفل هایى نهاده شده است؟
پس از خدایی که کار او انقلاب قلبهاست می خواهیم قلب ما را سالم کند، «قلب سلیم» قلبی است که تابع صرف و گوش به فرمان حجّت خداوند است.به همین سبب پیامبر(صلی الله علیه وآله) به ابوذر می فرماید: «یَا أَبَا ذَرٍّ، إِنَّ اللَّهَ (تَبَارَکَ وَ تَعَالَى) لَا یَنْظُرُ إِلَى صُوَرِکُمْ وَ لَا إِلَى أَمْوَالِکُمْ وَ لَکِنْ یَنْظُرُ إِلَى قُلُوبِکُمْ وَ أَعْمَالِکُمْ.» (شیخ طوسی، الأمالی، ۵۳۶) خداوند به قلب ها و اعمال ما می نگرد، اگر با میزان عمل یعنی حجت خدا نزدیک بود این عمل و قلب پاک است.
در نوروز که نماد تغییر و تحوّل است، آن چنان که طبیعت دگرگون می شود، از خدایی که قلب ها را زیر و رو می کند می خواهیم تا قلب های ما را به سمت بهتر شدن تغییر دهد. همان خدایی که قادر است جان جدید به طبیعت بی جان ببخشد، همان خدایی که قادر است در قیامت تمام مخلوقات را باری دیگر هم چون بهار زنده کند، قادر است قلب های ما را دگرگون کند؛ بنابراین در نوروز، توحید و معاد متبلور است.این مفاهیم سازنده است که انسان را به اعتلا می رساند و نوروز را برای ما روزی نوین خواهد کرد.
• منظور از تدبیر در «مدبّر اللیل و النهار» چیست؟
این عبارت نیز حاکی از اعتقاد به معارف ناب توحیدی است که در زیر مجموعه ی اسماء و صفات الاهی قابل بحث است. بر اساس این باورداشت، انسان تدبیر عالم هستی را از آنِ خداوند قادرِ حکیم می داند. شب و روز به عنوان جلوه های مهم هستی که تأثیر بسزایی در زندگی بشر دارد نیز نشان از خالقی مدبّر است.در قرآن کریم به این تدبیر پروردگار اشاره شده است که حضرت حق روز را برای تلاش و کوشش و کسب معاش قرار داده است«وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً» (النبأ، ۱۱) و شب هنگام و خوابیدن را برای آسایش و آرامش انسان تا با استراحت در آن، انرژی کافی را برای تلاش در روز بیابد. «وَ جَعَلْنا نَوْمَکُمْ سُباتاً؛ وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِباساً» (النبأ، ۹و۱۰) وقتی خداوند با این تعادل بی مثال در نظام کیهانی زندگی را برای انسان لذّت بخش تدبیر کرده، سزاوار است که انسان همه ی زندگی خود را به خداوند بسپارد و از او بخواهد بهترین ها را برای او تدبیر کند. تأثیر روانی سپردن زندگی به خدایی که همه چیزمان از اوست، سطح مقاومت آدمی را در بروز مشکلات فزونی می بخشد تا جایی که انسان به مقام رضای الاهی می رسد، همان عبارت پر فروغی که در زیارت امین الله از باریتعال خواستاریم:« اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِی مُطْمَئِنَّهً بِقَدَرِکَ، رَاضِیَهً بِقَضَائِک…»
این که تدبیر هستی در اختیار خداست به معنی جبر انسان در تصمیم گیری نیست و منافاتی با اختیار او ندارد؛ انسان با مراجعه به نفس خویش می یابد که موجودی مختار است که هر زمان برای کاری اراده کند در انجام یا عدم انجام مختار است؛ به عبارت دیگر در روز رستاخیز، انسان تنها و تنها در برابر اعمال ارادی خود پاسخگو خواهد بود و هر یک از گزاره هایی که از اراده ی انسان خارج است فعل او تلقی نمی شود؛ به عنوان مثال این که من و شمادر چه تاریخی به دنیا آمدیم، چون موضوعی ارادی نیست، مورد پرسش قرار نمی گیرد.
• مراد از «أحسن الحال» در عبارت «حوّل حالنا إلی أحسن الحال» چیست؟
آن چنان که در بحث دگرگونی قلبها اشاره شد، بهترین حال انسان، زندگی با امام زمان(علیه السلام) است. بشر از ابتدای خلقت تا کنون همواره رنگ ظلم و بی عدالتی را در عرصه های مختلف حیات خود دیده است زمانی حال بشر خوب خواهد شد که وعده ی حتمی خداوند محقق شود و بشر تنفّس در حکومت بی بدیل امام عصر(عجل الله فرجه) را تجربه کند؛ این مفهوم از حقیقت نوروز در روایات اسلامی استفاده می شود.
بر مبنای آموزه های مکتب وحی، آن چنان که جریان عید سعید غدیر و بیعت مردم با امیرمؤمنان(علیه السلام) برای سعادت بشر مقارن با نوروز ایرانیان رخ داد، ظهور امام زمان(علیه السلام) نیز در چنین روزی خواهد بود. به این ترتیب غدیر زیر ساخت حکومت عدالت گستر امام زمان(عجل الله فرجه) در پهنه ی گیتی است که توسط پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امام علی(علیه السلام) بنیان نهاده شد؛ از این رو باری دیگر به این نکته تأکید می کنم که اگر نیک به نوروز بنگریم همه ی اصول شریعت در آن رخ می نماید.
امام صادق(علیه السلام)در روایت مشهور به معلی بن خنیس، ضمن یاد آوری سایر مناسبت های نوروز می فرماید:« أَنَّ یَوْمَ النَّیْرُوزِ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی أَخَذَ فِیهِ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام الْعَهْدَ بِغَدِیرِ خُم… وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی یَظْهَرُ فِیهِ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ وُلَاهُ الْأَمْرِ وَ یُظْفِرُهُ اللَّهُ بِالدَّجَّالِ فَیَصْلِبُهُ عَلَى کُنَاسَهِ الْکُوفَهِ وَ مَا مِنْ یَوْمِ نَیْرُوزٍ إِلَّا وَ نَحْنُ نَتَوَقَّعُ فِیهِ الْفَرَجَ …» (ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه،۳/۴۱)
امّا نکته ی مهم و درس آموز برای یکان یکان ما در توجّه به «أحسن الحال» بودن این است که از همینک در عصر غیبت، باید پیوند قلبی خود را با خورشید پنهان استوار کنیم تا فردا بتوانیم یارای او در حکومت جهانی اش باشیم؛ انقلاب قلبی ما که در پرسش پیشین اشاره شد یعنی همین رخداد مهم در زندگی ما؛ به یقین یاران امام عصر(علیه السلام) از جرگه ی منتظران واقعی ظهور او انتخاب می شوند بنابراین عملکرد امروز ما در انتخاب فردای مولایمان مؤثر است.
انسان منتظری که امروز با پیاده کردن دستورات مولای خویش در زندگی شخصی و اجتماعی خود «أحسن الحال» بودن را با تمام وجود با یاد امامش احیاء می کند فردا در عصر طلایی ظهور منتخب امام برای گسترش عدل و داد خواهد بود؛ پس باید با دوری از گناه، نیک صفت باشیم و ترویج بهروزی کنیم تا بهار واقعی بیاید و دلهای خزان شده ی ما را طراواتی دیگر بخشد از همین رو امام با عنوان «ربیع الأنام» در منابع مأثور معرفی شده است.(علامه مجلسی، بحار الانوار، ۹۹/۱۰۱)
بهار روزگاران، امام زمان(علیه السلام) است که در این روایت بنا به فرموده ی امام صادق(علیه السلام) حتی قبل از تولّد جسمانی اش، اولیای بزرگ الاهی در نوروز هر سال فرج او را لحظه شماری می کنند ما نیز از خدای خود می خواهیم دگرگون کننده ی طبیعت ظاهری دنیا، طبیعت وجود ما را با پیوند به ولیّ زمان شکوفا کند.
مجله ی بین المللی زائر، سال بیست و دوّم، فروردین ۱۳۹۴ شماره ی ۲۳۶